اندر حکایت غذا خوردن ستایش کوچولو
پیش به سوی غذا . . .
چیه؟ چرا نگاه میکنی؟؟؟؟
باتمام وجودش درگیره... بمب هسته ای که نمیسازی مادر!!!
ماکه بچه بودیم پرتمون میکردن تو کوچه وحیاط باخاک و گل سروکله بزنیم
من تو این سن که بودم جای سیب گاز زدن باخاک باغچه چیز میز درس میکردم
میبینید چ قد ب بچه ها میرسن؟؟؟؟
والا!!!!!
الهی من قوربون نون خوردنت
همیشه عاشق نون بوده و هست. نون که میبینه اصن مارودیگه نمیبینه
انگارتویه دنیای دیگس
جان من از این بچه درآینده ی چیزایی در میاد
جدی جدی شوهر آینده ی من اینه؟؟؟
یه بار دیگه بامن از این شوخیابکنی پوستتو میکنم
الان ک دارم آپ میکنم نشسته کنارم میگه "دودونو بِدَنَم؟؟؟"
یعنی کدومو بزنم؟؟؟
اون خط بالارم خودش تایپ کرده دونه دونه بهش گفتم دودونو بدنه اونم ددهپ
کچلم کرده به طرز وحشتناکی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی