ستایش کوچولوستایش کوچولو، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 21 روز سن داره

(◕‿◕✿) ستایش کوچولو (◕‿◕✿)

یلدا مبارک!!

      امروز با یه عالمه عکس جدید و قدیمی اومدیم   عاخه بالاخره گوشی رو خالی کردیم!   !!! . یلدا مبارک . !!!   خانوم کوچولو توراه مولودی تولد 3 سالگیه ستایش گوچولو خانوم کوچولو-عید خونه ی خاله ریزه خانوم کوچولو تو کوله پشتیه ابجی بزرگه- اوایل مهر92 یک شب سرد پاییزی- خانوم کوچولو و ماامانش تو پارک سر خیابون سفره ی یلدای امسال ما   یلدای 92   کوچولو دوباره مامان برد موهای خوشکلتو کوتاه کرد   کچل شدیی!!!! ...
8 دی 1392

سفر

سلام تازه از مسافرت برگشتیم پنجشنبه راه افتادیم ی روز توراه بودیم تا شب رسیدیم سرعین روز بعد رفتیم بازار وآبگرم و ایناپ شنبه رفتیم آستارا رفتیم خرید و بازار و اینا یک شنبه رفتیم جنگل گیسوم و بعد رفتیم انزلی شب رسیدیم روزبعد توی انزلی خانوادگی رفتیم گردش توی تالاب و ایناو صبش هم رفتیم دریا شنا و س شنبه هم راه افتادیم طرف شهر خودمون البته صب هم ستایو با تیوپی ک شب قبل خریده بود بردم دریاو بعدشم رفتیم ی سر رودبار و ی سر منجیل و ناهارهم خوردیم زیتون و لواشک هم خریدیم و راه افتادیم   سفر خوبی بود خوش گذشت   جزئیاتش هم بماند. . .  
23 مرداد 1392

یاعلی گفتیم و عشق آغاز شد

center"> از بیـابان بـوی گــندم مانده است عـشــق روی دسـت مردم مانده است آســمان بازیچــه ی طـــوفان ماست ابر نعـش آه سـرگردان ماست باز هم یک روز طـوفان میــشود هــر چـه میــخواهد خـــدا آن میــشود میــروم افـــتان و خیـــزان تا غـــدیر باده ها میـــنوشم از جـوشن کبیـــر آب زمزم در دل صـــحرا خوش است باده نوشـی از کف مـــولا خــوش است فـاش می گویم که مـــولایم علـــی*ع* ست آفــتاب صبـح فــردایم علــی*ع* ست هر که در عـشــق علــی*ع* گـم میــشود مــثل گل محـبوب مـر...
2 مرداد 1392

شعراز فردوسی

    شعر از حکیم ابوالقاسم فردوسی: ايا شاه محمود كشور گشاي ز كس گر نترسي بترس از خداي كه پيش تو شاهان فراوان بدند همه تاجداران كيهان بدند فزون از تو بودند يك‌سر به جاه به گنج و كلاه و به تخت و سپاه نكردند جز خوبي و راستي نگشتند گرد كم و كاستي همه داد كردند بر زير دست نبودند جز پاك يزدان پرست نجستند از دهر جز نام نيك وزان نام جستن سرانجام نيك هرآن شد كه دربند دينار بود به نزديك اهل خرد خوار بود گر ايدون كه شاهي به گيتي ترا است نگويي كه اين خيره گفتن چرا است نديدي تو اين خاطر تيز من نيانديشي از تيغ خونريز من كه بد دين و بد كيش خواني مرا منم شير نر ميش خواني مرا مرا غمز كردند كان بد سخن به مهر نبي و علي ...
2 مرداد 1392